- شرح دادن
- نگیختن، زندیدن
معنی شرح دادن - جستجوی لغت در جدول جو
- شرح دادن
- بازنمودن گزاردن گفتن بیان کردن توضیح دادن تفسیر کردن
- شرح دادن
- توضیح دادن، بیان کردن، تفسیر کردن، شرح کردن
- شرح دادن
- Narrate
- شرح دادن
- повествовать
- شرح دادن
- erzählen
- شرح دادن
- розповідати
- شرح دادن
- opowiadać
- شرح دادن
- narrar
- شرح دادن
- narrare
- شرح دادن
- narrer
- شرح دادن
- vertellen
- شرح دادن
- बयान करना
- شرح دادن
- menceritakan
- شرح دادن
- anlatmak
- شرح دادن
- kuelezea
- شرح دادن
- বর্ণনা করা
- شرح دادن
- بیان کرنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به زور فروختن، رو گردانیدن، هنداخ دادن رو گردانیدن اعراض کردن، در کنار نهادن و معزول از عمل کردن حریف قوی یک یا چند سوار خود را تا حرف ضعیف با او برابری کرد (بیشتر این کار را برای تحقیر طرف کنند) طرح کردن
به زور فروختن
حرکت دادن
متوحش ساختن
بازنمودن گزاردن گفتن بیان کردن توضیح دادن تفسیر کردن
چاره کردن درد، تندرست کردن
انحنا پیدا کردن: دیوار شکم دارد
تاشیدن چهرنیدن دسیدن
شوهر دادن تزویج